برنامه هزارتو - داود منظور

برنامه هزارتو - داود منظور
خلاصه اثر:
دسته بندی ها: برنامه تلوزیونی
برنامه هزارتو - داود منظور
دسته بندی
بازیگران و عوامل برنامه هزارتو - داود منظور
گالری
درباره برنامه هزارتو - داود منظور
پشت صحنه تصمیمگیری در اقتصاد ایران؛ چرا اصلاح ساختارها ناممکن به نظر میرسد؟
قسمت ویژهی برنامهی «هزارتو» با اجرای محمد دلاوری و حضور داوود منظور، رئیس پیشین سازمان برنامه و بودجه، یکی از شفافترین گفتوگوهای تلویزیونی دربارهی اقتصاد ایران است.
در این برنامه، منظور با نگاهی بیپرده از ساختار پیچیده و معیوب تصمیمگیری در اقتصاد کشور میگوید؛ از شوراهای متعدد و تداخل وظایف نهادها تا روندهای کند و فرسایندهای که مسیر هر سیاست اصلاحی را به بنبست میرساند.
چرخه تصمیمگیری در ایران؛ کند، موازی و فرساینده
منظور در آغاز بحث، توضیح میدهد که چگونه تعدد مراکز تصمیمگیر و نبود شفافیت در تقسیم وظایف، عملاً فرآیند سیاستگذاری اقتصادی را فلج کرده است. او به صراحت از «ساختاری حرف میزند که تصمیم میگیرد تصمیم نگیرد»؛ تصویری دقیق از نظامی که زیر بار ناهماهنگیها دفن شده است.
باندبازی بهجای شایستهسالاری
یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای این گفتوگو، نقد صریح داوود منظور به جایگاهیابی نادرست در بدنه اداری است. او توضیح میدهد که چگونه رابطه بهجای شایستهسالاری، مصلحتجویی و رقابتهای جناحی باعث شده افراد غیرمتخصص در مناصب کلیدی بنشینند و چرخه تصمیمگیری را از درون ناکارآمد کنند. به گفته وی، این مسئله به ویژه در سازمانهای اقتصادی مانند سازمان برنامه و بودجه آثار مخرب بیشتری دارد.
اصلاحگران در تله بوروکراسی
منظور در ادامه، با اتکا به تجربههای خود در دولت و سازمان برنامه و بودجه، از مقاومتهای درونی، بوروکراسی دست و پاگیر و مخالفت ذینفعان قدیمی سخن میگوید که مانع هرگونه اصلاح ساختاری میشوند. او نمونههایی از طرحهای اقتصادی را ذکر میکند که بهدلیل همین موانع، هرگز به مرحله اجرا نرسیدند.
نقد عملکرد سازمان برنامه و بودجه
در حرکتی کمسابقه، داوود منظور به نقد عملکرد خود و مجموعه تحت مدیریتش، یعنی سازمان برنامه و بودجه نیز میپردازد و میگوید برخی ناکامیها نتیجهی خطاهای مدیریتی و ضعف در هماهنگی میان دستگاهها بوده است.
او با نگاهی تحلیلی توضیح میدهد که چگونه ساختار فرسوده تصمیمگیری، حتی مدیران اصلاحگر را نیز به انفعال میکشاند.
نقشه خروج از هزارتو
در جمعبندی، منظور بر چند محور کلیدی برای خروج از این «هزارتو» تأکید میکند:
• شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری
• ایجاد نظام واقعی ارزیابی عملکرد مدیران
• تقویت نهادهای نظارتی مستقل
به باور او، تنها با اصلاحات ساختاری و تغییر در فرهنگ مدیریتی میتوان از چرخه معیوب تصمیمگیری در اقتصاد ایران عبور کرد.
دیدگاه ها
بازیگران و عوامل برنامه هزارتو - داود منظور
گالری
درباره برنامه هزارتو - داود منظور
پشت صحنه تصمیمگیری در اقتصاد ایران؛ چرا اصلاح ساختارها ناممکن به نظر میرسد؟
قسمت ویژهی برنامهی «هزارتو» با اجرای محمد دلاوری و حضور داوود منظور، رئیس پیشین سازمان برنامه و بودجه، یکی از شفافترین گفتوگوهای تلویزیونی دربارهی اقتصاد ایران است.
در این برنامه، منظور با نگاهی بیپرده از ساختار پیچیده و معیوب تصمیمگیری در اقتصاد کشور میگوید؛ از شوراهای متعدد و تداخل وظایف نهادها تا روندهای کند و فرسایندهای که مسیر هر سیاست اصلاحی را به بنبست میرساند.
چرخه تصمیمگیری در ایران؛ کند، موازی و فرساینده
منظور در آغاز بحث، توضیح میدهد که چگونه تعدد مراکز تصمیمگیر و نبود شفافیت در تقسیم وظایف، عملاً فرآیند سیاستگذاری اقتصادی را فلج کرده است. او به صراحت از «ساختاری حرف میزند که تصمیم میگیرد تصمیم نگیرد»؛ تصویری دقیق از نظامی که زیر بار ناهماهنگیها دفن شده است.
باندبازی بهجای شایستهسالاری
یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای این گفتوگو، نقد صریح داوود منظور به جایگاهیابی نادرست در بدنه اداری است. او توضیح میدهد که چگونه رابطه بهجای شایستهسالاری، مصلحتجویی و رقابتهای جناحی باعث شده افراد غیرمتخصص در مناصب کلیدی بنشینند و چرخه تصمیمگیری را از درون ناکارآمد کنند. به گفته وی، این مسئله به ویژه در سازمانهای اقتصادی مانند سازمان برنامه و بودجه آثار مخرب بیشتری دارد.
اصلاحگران در تله بوروکراسی
منظور در ادامه، با اتکا به تجربههای خود در دولت و سازمان برنامه و بودجه، از مقاومتهای درونی، بوروکراسی دست و پاگیر و مخالفت ذینفعان قدیمی سخن میگوید که مانع هرگونه اصلاح ساختاری میشوند. او نمونههایی از طرحهای اقتصادی را ذکر میکند که بهدلیل همین موانع، هرگز به مرحله اجرا نرسیدند.
نقد عملکرد سازمان برنامه و بودجه
در حرکتی کمسابقه، داوود منظور به نقد عملکرد خود و مجموعه تحت مدیریتش، یعنی سازمان برنامه و بودجه نیز میپردازد و میگوید برخی ناکامیها نتیجهی خطاهای مدیریتی و ضعف در هماهنگی میان دستگاهها بوده است.
او با نگاهی تحلیلی توضیح میدهد که چگونه ساختار فرسوده تصمیمگیری، حتی مدیران اصلاحگر را نیز به انفعال میکشاند.
نقشه خروج از هزارتو
در جمعبندی، منظور بر چند محور کلیدی برای خروج از این «هزارتو» تأکید میکند:
• شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری
• ایجاد نظام واقعی ارزیابی عملکرد مدیران
• تقویت نهادهای نظارتی مستقل
به باور او، تنها با اصلاحات ساختاری و تغییر در فرهنگ مدیریتی میتوان از چرخه معیوب تصمیمگیری در اقتصاد ایران عبور کرد.
دیدگاه ها



